پَ نه پَ جدید
رفتم توالت عمومی در میزنم ! مرده میگه: دستشویی داری؟
میگم : پ نه پ خواستم ببینم شما کم و کسری نداری !
هفته پیش مریض شدم، رفتم آمپول بزنم... آمپولا رو دادم به پرستاره... می گه آمپول بزنم؟
پـَـ نه پَــ، توش آب پر کن تفنگ بازی کنیم!
همسایه مون می گم تخم مرغ داری؟ می گه می خوای غذا درست کنی؟
پـَـ نه پَــ، می خوام بخوابم روشون تا جوجه بشن بفهمم مادر بودن چه حسی داره!
دم دستشویی عمومی ایستاده ام تا نفر قبلی بیاد بیرون، اومده بیرون، می بینه دارم پیچ و تاب می خورم می گه دستشویی داری؟
پـَـ نه پَــ، دارم با صدای موزیکی که نواختی تمرین رقص عربی می کنم!
بسته سیگارمو گرفته که از توش سیگار برداره... می گه اِ اِ اِ همین یه نخه؟
پـَـ نه پَــ، این یه دونه چشم گذاشته، بقیه رفتن قایم شدن!
تو هواپیما نشستم دارم دعا میخونم بغل دستیم میگه دعا میکنی سالم برسی؟
پـَـ نه پ َــ، دوست دارم صحنه سقوط هواپیما رو از نزدیک ببینم دعا میکنم سقوط کنیم!
تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صدای خفن. مامان اومده می گه چیزی شکوندی؟
پـَـ نه پَــ، شیشه نازک تنهایی دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنین!
داشتیم تو خیابون قدم می زدیم كه یهو صداى ترمز شدیدى اومد و دو تا پا كه یكى عمودى یكى افقى رو هوا بود... خلاصه ملت جمع شدن بالای سر طرف، كه در این هنگام راننده پیاده شد و در كمال خونسردى گفت: آقا چیزیتون شد؟
یارو هم با همون وضع و صورت خونى مالى در حالی كه به سختى نفس می كشید گفت: پـَـ نه پَــ، خودمو انداختم زمین از داور پنالتى بگیرم!
راننده گفت: نمكدون! منظورم اینه كه می خواى زنگ بزنم اورژانس؟
یارو گفت: پـَـ نه پَــ، زنگ بزن برنامه نود، عادل اینا كارشناسى كنن صحنه پنالتى بود یا نه!
رفتم در مغازه گفتم آقا نوشابه دارین؟
یارو گفت : مشکی دیگه!
گفتم : پ...
گفت: گمشوبیرون بی شعورعوضی! این چیه یاد گرفتن خودشونو مسخره میکنن.
گفتم : بابا میخواستم بگم پنیر هم میخوام.
کلی معذرت خواهی کرد و از خجالت من دراومد بعدش گفت: پنیر بسته ای؟؟
گفتم: پ نه پ! متری؟؟
گفتم و فرار کردم.
پرسيد شبى زحال من دلدارم * گفتم ز رنگ بوى تو بيزارم * گفتا نكند دو تا شده شلوارت * گفتم پ ن پ فقط تو رو دوست دارم
تو خیابون موتوریه اومد کیفم رو قاپید ، یارو میپرسه: دزد بود؟
میگم:پ ن پ اومده بود امانتیش رو ببره فقط خواست هیجانش بیشتر باشه!
مرغ عشقم مرده و درحالی که پاهاش روبه بالاس افتاده کف قفس دوستم اومده میگه : اِ اِ اِ مرغ عشقت مرد ؟
پـَـــ نــه پـَـــ کمر درد داشت ، دکتر گفته باید طاق باز دراز بکشه کف قفس
تو اتاق عمل نوزاد تازه به دنيا اومده به دستيار ميگم چاقو رو بده ميگه ميخواي بند نافو ببري؟
پ ن پ ميخوام رقص چاقو كنم ازمامان بچه شاباش بگيرم!!!
عاقد:عروس خانم آیا وکیلم شما را به عقد دائم آقای .....در بیاورم ؟
عروس خانم: با اجازه بزرگترها بله
(ستاد مبارزه با فتنه پ ن پ واحد سیار مستقر در دفاتر ثبت ازدواج)
رفتم دستتشویی هی دارم در میزنم! میگه هاااان، دستشویی داری؟
پـَـــ نــه پـَـــ خواستم بگم آخرین مهلت ثبت نام جشنواره حساب های قرض الحسنه بانک صادراته، جا نمونی! طرف اومد بیرون گفت خاک بر سرتون کنن که فقط بلدین از این چرت و پرتا بگین
(کمیته مبارزه با پـَـــ نــه پـَـــ , ستاد سیار مستقر در توالت عمومی)
رفتم دانشگاه... دم در ازم میپرسن شما دانشجوی این دانشگاهی؟
پ نه پ دانشجوی آکسفوردم اومدم اینجا تفسیر قران بگذرونم !!!
+ نوشته شده در شنبه بیست و هشتم آبان ۱۳۹۰ ساعت 19:18 توسط رضا ارزانی
|